سریال کره ای توزیبایی ین مجموعه درباره ی دختری به اسم گو می نیو است که در کلیسا درس راهبگی می خواند. سریال از آنجا شروع می شود که برادر گومی نیو که یک خواننده است برای جراحی زیبایی به آمریکا سفر می کند درحالیکه دعوت نامه ای از یک گروه خوانندگی خیلی معروف به نام A.N.JELL دریافت می کند و به درخواست مدیر اجرایی این گروه از خواهر گومی نام، گومی نیو مجبور می شود تا برای از دست نرفتن این فرصت خودش را بدون آنکه کسی متوجه شود جای برادر دوقلویش، گومی نام معرفی کند.حال دختری که تمام عمرش را در کلیسا زندگی کرده باید نقش یک خواننده ی پر طرفدار را اجرا و با سه پسر خواننده معروف دیگر زندگی کند.گومی نام تقلبی رفته رفته رابطه‌اش با اعضای گروه ای.ان.جل صمیمی می شود و...
سریال کره ای وارثان داستان وارثان درباره کیم تان با بازی لی مین هو است که پسر زن دوم گروه بزرگ تجاری کره است . او برادر ناتنی دارد از همسر اول پدرش که باهم میونه خوبی ندارند و کیم تان چندین سال است بخاطر تحقیرهایی که از سوی برادر بزرگش شده به آمریکا رفته و در آنجا در ویلای بزرگ باشکوهی زندگی می کند و در یک مدرسه آمریکایی مشغول به تحصیل است و دوستان خارجی زیادی دارد . از طرف دیگر پارک شین های در نقش چا ایون سانگ دختر خدمتکاری بازی می کند ، مادر او لال است و خدمتکار شخصی مادر کیم تان است .کیم تان از وقتی رفته کالیفرنیا به تلفنهای مادرش هیچ پاسخ نمی دهد او یکسال قبل با دختر ثروتمندی نامزد کرده اما بعدا می فهمد این دختر پشت سرش با شخص دیگری دوست است او نیز حالا خیلی سرد شده نسبت به این دختر و دیگه تمایلی به دیدن و ازدواج با او ندارد . چا ایون سانگ دختر سخت کوشی است که به مادرش بسیار کمک می کند و او نیز در دخل و خرج خانه مادر را همراهی می کند و در عین حال همیشه جز شاگردان برتر مدرسه بوده . این دختر خواهری دارد که برای درس خواندن به کالجی در کالیفرنیا سفر کرده و چا ایون سانگ و مادرش دائما کار می کنند و هزینه های تحصیلی برایش می فرستند . او در نهایت به خواهر و مادرش می گوید قصد دارد در آمریکا زندگی کند و بزودی قرار است ازدواج کند . چا ایون سانگ تصمیم می گیرد از طرف خودش و مادرش در جشن ازدواج خواهرش شرکت کند و هم مبلغی پول پس اندازه برای خواهرش ببرد تا همانجا جهیزیه بخرد . علی رغم میل باطنی مادر که معتقد است همچون همیشه پول را حواله بانکی کند چا ایون سانگ اصرار می کند که باید برود و خواهرش را ببیند . او بدون هماهنگی با خواهرش به کالیفرنیا می رود و طبق آدرسی که خواهرش داده به دنبالش می گردد اما افسوس و دریغا متوجه می شد ازدواجی در کار نیست و خواهرش را در یک کافه کنار ساحل پیدا می کند که آنجا خدمتکار است و در همان کافه است که لی مین هو یا همان کیم تان در حال نوشیدن آیس تی و نوشتن مقاله مدرسه رو به ساحل ، چا ایون سانگ چمدان به دست را می بیند که مبهوت از دیدن خواهرش و در حال اشک ریختن است . او که همیشه خواهرش برایش الگو بوده و حالا انتظار دیدن خواهر کالج رفته ای داشت خواهرش را می بیند که با وضعیت اسفباری گارسون شده و در حال سرو عصرانه برای کیم تان است . چا ایون سانگ توجه کیم تان را با آن حالتهای غم انگیز جلب می کند و ناگهان خواهرش متوجه حضور او می شود و سریع خودش را به چا ایون سانگ می رساند و با او کلی دعوا می کند و نهایتا چمدانش را پخش زمین می کند و پولها را می دزد و فرار می کند . حال در این کشور غریب و این شهر عجیب و غریب چا ایون سانگ خودش را تنها بی پناه آواره و سرگردان می بیند و اینجاست که کیم تان که شاهد همه ماجرا بوده به کمکش می شتابد و ادامه داستان …
